کد مطلب:137396 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:239

انتساب به پیامبر
بدون شك قرابت با رسول خدا صلی الله علیه و اله این گونه نیست كه به سبب هر امر ساده و كوچكی، نسبتی صورت گیرد. اما می خواهیم بدانیم این قرابت به چه معنی است؟ و چگونه انسانی به این شرف نائل می شود؟ آیا فقط از راه ولادت می توان به آن حضرت منسوب شد، یا امر دیگری باید تا از نزدیكان آن حضرت شاید؟

توجه به این نكته لازم است كه، هر كس از راه ولادت به حضرت منتسب است، شبیه به كسی است كه به جهت گفتن شهادتین منسوب به اسلام شده؛ از این رو كسی كه بگوید: «لا اله الا الله، محمد رسول الله»، شرعا به او مسلمان گفته می شود هر چند پایبند به امر و نهی اسلام نباشد و هر چه خواهد انجام دهد. همچنین كسی كه از فرزندان فاطمه زهرا علیهاالسلام باشد می توان او را واقعا، لغتا و عرفا به رسول خدا صلی الله علیه و اله نسبت داد، هر چند بین آن شخص و حضرت محمد صلی الله علیه و اله هزاران واسطه وجود داشته باشد. [1] .

و این كه شهادتین اساس و ركنی از اركان اسلام است، به این معنی نیست كه حقیقت اسلام فقط گفتن شهادتین است و بس؛ چه این


كه اگر قرار باشد شهادت قولی، اسلام واقعی و حقیقت آن باشد، لازم می آید كه ائمه معصومین علیهم السلام با مقلدین، و مجاهدین با متخلفین مادامی كه به وحدانیت خدا و رسالت محمد صلی الله علیه و اله شهادت می دهند، مساوی و یكسان باشند.

بدیهی است كه از مسلمانان، بعضی عالم اند و بعضی جاهل، بعضی عادل اند و بعضی غیر عادل، و بعضی مجاهدند و بعضی قاعد، و برای هر یك از آنها درجه و مرتبه ای مخصوص و احكامی خاص در پیشگاه خداوند سبحان وجود دارد؛ لذا برای شناخت دین، و پایان دادن به خصومت ها و اختلافها، به عالم مراجعه می كنند؛ پشت سر عادل نماز خوانده و به او اقتدا می كنند، و نیز قول و شهادتش را حجت می دانند، و به مجاهد در بسیاری از حقوق مادی و معنوی برتری و افضلیت داده می شود.

بله، برای هر یك از مسلمانان آثار و احكامی است كه به طور مساوی شامل همه ی آنها شده و استثنا بردار نیست، مثلا كسی كه شهادتین بگوید، مال و خونش حفظ شده، احكام ازدواج وارث بر او جاری می شود، و آنچه از شؤون عامه برای مسلمین است برای او نیز محسوب می گردد. و چنین است كسی كه به سبب ولادت از جانب پدر به هاشم منسوب می باشد؛ در آنها نیز صالح وجود دارد و طالح، و برای هر یك از ایشان درجه و احكامی خاص است، و نیز جملگی در بعضی مسائل با هم مشتركند؛ به عنوان نمونه می توان از دریافت خمس، و نذورات و اوقافی كه خاص ساداتی كه منتسب به رسول خدا صلی الله علیه و اله می باشد، و حرمت گرفتن زكات، مگر از ساداتی مثل خود،


نام برد. [2] .

اینها مواردی است كه منسوبین آن حضرت را بر دیگران ممتاز می گرداند، و باعث می شود كه از اموال اغنیا و ثروتمندان به قدر نیاز دریافت نمایند، نه این كه ایشان به مجرد انتساب به آن حضرت دارای چنین مقام شامخ و بلندی باشند.


[1] گفته شده: اگر واسطه ها زياد باشد انتساب لغتا صحيح است نه عرفا، زيرا در صورت بعد زمان و طولاني شدن سلسله انساب، انتساب به جد اول مانند انتساب مردم اين سرزمين و آن كساني كه در آينده مي آيند به ابوالبشر حضرت آدم عليه السلام مي باشد.

[2] شيعه مي گويد: در اموال اغنيا براي خداوند حقوقي است كه به فقيران انفاق شده و در راههاي نيك و مصالح عامه ي مسلمين مصرف مي شود، اين حقوق به دو قسم تقسيم مي شود: يك قسم آن زكات ناميده شده، و قسم ديگر آن خمس مي باشد. فقيري كه از طريق پدر به هاشم منسوب است، خمس دريافت مي كند، چه آن كسي كه خمس مي دهد از منتسبين و سادات باشد و چه نباشد. اما فقير منسوب به هاشم و رسول خدا صلي الله عليه و اله (يعني فقير سيد) نمي تواند زكات دريافت كند، مگر اين كه معطي مثل آخذ از منتسبين و آل رسول باشد.